2008/12/21

گل آقا از ترس مرگ خودکشی کرد ...

...
درباره گل آقا و هفته نامه و تعطیلی اش و چاپ دوباره اش و این اتفاقات اخیر خدا میداند که مدت زیادی است اینقدر جیغ و هوار و نعره داشتم که دائم پی فرصتی برای اینکار بودم ...

من این مطلب را با نهایت احترام و کمال ارادتی که به گلنسا دارم می خواهم بی رحمانه بنویسم ...

من هنوز نمیتوانم بدانم چطور چنین محالی ممکن است که گل آقائی که دیروز به خیلی از نامهای امروز شجاعت و شهامت نوشتن داد چطور امروز خودش قربانی نبود ذره ای جرات و جسارت کلام میشود ؟

گلنسا جان ! امروز اگر تو جسارت نکنی و حرف نزنی دهها سایت هستند که بجای تو میکنند اینکار را و اگر تو باشی خدائی بگو حرف صاف و صریح را ول میکنی که بری یک حرف کلاسیک و لای هزار پیچ را بخوانی ؟ حرفهائی همه حساب شده که از کوچکترین تلنگر و اشاره ای هم در امان باشد . حرفهائی که هیچکدامشان حرف دل نیست ؟ حرف امروز گل آقا چه چیزی غیر از این بود ؟ گلنسا شهامت داشتن برای حتی توقیف شدن مگر چقدر خرج داشت ؟ بخدا قسم که امروز کسوت توقیف شدن صدها برابر ارزشمندتر از بستن است و تو خیلی بهتر از تمام عالم و آدم میدانی اینرا ...

از جشنواره فیلم کمدی میگوئی که دوتایش را برگزار کردی . من نمیفهمم گل آقا چطور میتواند اینقدر از سطح مردم دور بشود و برود نوک هرم را بچسبد بعد به این کار بگوید قدم فرهنگی برای من و حسن و حسین ؟ بابا اگر تقی و نقی طناز در یک جمع با شرکت کنندگانی که خودشان هم اینکاره اند بشینند و قصه بگویند و سینی شاغلام نشان به هم بدهند به خدا هیچ اتفاقی نیفتاده هیچ قدمی برداشته نشده اصلاً قدم به کجا ؟ چه چیزی مطرح شد ؟ چه تازه کاری به راه تشویق شد ؟ چه استعدادی کشف شد ؟ جز اینکه فقط همه بزک کرده و فانتزی بیایند و بشینند و برای هم کف بزنند و به هم بخندند و خلاص . بخدا خود گل آقا حتی در کمترین قدمهایش هزارها هزار از ما ناواردان را میگرفت میکشید جلو آخه اینقدر فرق ؟ اینهمه تفاوت ؟ گل آقا این اواخر اصلاً به کجا میرفت ؟ گل آقا جز تکرار مکررات چه حرف تازه ای میزد ؟

خسته شده ای ؟ از چه ؟ حتی جسارت نمیکنی در آخرین کلام حرف خودت را بزنی . به کی و کجا برمیخورد آخه ؟ بابا آنروزی که کسی وجود نمیکرد به هیچ آقائی حرف بزند گل آقا هوار هوار بارشان میکرد امروز که آقاها خودشان دارند به بار شدن عادت میکنند گل آقا برود سینی شاغلام نشان بدهد و یک سایت ژیگول بزند و دیگه در اوج جسارت دوتا کاریکاتور فانتزی از علی دائی بکشد و همین ؟ بابا بیشتر از اینکه تو نسبت به گل آقا حق داشته باشی ما داریم . امروز هر کسی که گل آقا را بشناسد مطمئن باش اسمش را از ما شنیده نه از خود گل آقا . هر روز - و اصلاً انگار که عمداً هم اینکار انجام میشد - دایره آشنایان با گل آقا تنگ و تنگتر شد آخه چرا ؟ گل آقا در این مدت برای تازه کارها و تازه قلمها چه کرد ؟ بهشان چی یاد داد ؟ انزوا ؟ پرهیز ؟ ترس ؟ رعایت ؟ آیا گل آقا واقعاً اینقدر به بن بست رسید که ادبیات "جسارت" را خودش هم فراموش کرد چه به اینکه الگوئی باشد ؟ من اگر امروز بیراه بروم با چه عیار و معیاری باید خودم را بسنجم ؟ آنچه که امروز هست فقط مجازی است گل آقا که مجازی نبود ...

نمیدانم گلنسا جان نمیدانم ...

فقط به نمایندگی از هم نسلانم و هنرآموزان گل آقا از تو تشکر میکنم که خوب میدانی یعنی چه ...
.
همین ...