2008/09/11

#209

به مناسبت سالگرد ۱۱ سپتامبر

* البته این کشور دوست و برادر حافظ منافع جهانخوار امریکا خیلی بیشعور است تا برجهایشان را زدند راه افتادند نصف دنیا را گرفتند که هی از ما شکست بخورند در منطقه !

بوئینگ و ایرباس را به خاک و خون میکشیم !

خیلی حرامزادگی میخواست زدن به این برجها ...

چنانچه خدای نکرده در ۱۱ سپتامبر بجای برجهای تجارت جهانی امریکا به مرقد مطهر ما زده بودند این اتفاقات حتماً می افتاد :

  1. ما تا الآن ۱۷ دفعه دور ایران راهپیمائی دشمن شکن کرده بودیم و با شعارهای کوبنده باعث یاس و سرافکندگی دشمن در تمام عرصه ها شده بودیم !
  2. صد و هشتاد و سه هزار و نهصد و پنجاه و چهارتا بیانیه هم صادر کرده بودیم که طی آن تقریباً تمام چیزهای دنیا را محکوم نموده بودیم و به جوامع بشری هم هشدار داده بودیم !
  3. بنیاد شهید تا همین الآن داشت کشته شدگان را "بعد از طی مراحل اداری" شهید محسوب میکرد بنیاد مستضعفان هم داشت همینکار را برای زخمی شدگان بعنوان جانباز میکرد !
  4. تجربه ثابت کرده که عموماً کسی بیخودی نه با ایرباس به ما میزند نه ایرباس ما را میزند شما بدانید این وسط یک جام زهری چیزی بوده که قرار بوده نوشیده بشود ولی نشده بوده !
  5. احمدی نژاد هم که حال میکرد تا میگفتی اینهمه پول نفت چی شد میگفت بازسازی خرابیهای زمان دولت قبلی خرج دارد !
  6. سپاه هم برای نمایش عزم و اقتدار جمهوری اسلامی با تفنگهای راستکی و موشکهای الکی تا الآن صد و سی تا مانور برگزار کرده بود که دنیا بداند ما زورمان بهشان میرسد اگر چیزی نمی گوئیم بخاطر اینست که خیلی آقائیم !
  7. صد و سی هزارتا قبر دیگر هم برای اموات و درگذشتگان دشمن متجاوز میکندیم فقط برای اینکه بهشان بگوئیم آمارتان را داریم اگر جنازه زیاد آمد هم معلوم میشود که سازمانهای اطلاعاتی شما پس بما دروغ گفته بودند پدرسگها !
  8. بد حجابها به یک علت دیگر هم کتک میخوردند و آن حمایت از تروریست بود چه بسا که چندتا از عوامل بد حجاب دشمن هم تا الآن توسط پلاکارد خودکشی شده بودند !
  9. نظر به اینکه ما یک بهشت زهرا داریم برای بیست میلیون نفر بغل دستش یک مرقد هم به همان اندازه داریم فقط برای یک نفر لذا معلوم میشد که دشمن از مرده همه ماها نمیترسد ولی از مرده یک نفرمان هنوز خیلی میترسد !
  10. اگر اینطوری میشد احتمالاً آنوقت در وصیتنامه سیاسی الهی خوب که میگشتی علاوه بر شعر بحر طویل هم پیدا میشد مثلاً اینطوری :

زپلشک آید و زن زاید و بوئینگ به مرقد چو فرود آید و ناگه قَدَس السر به زبان آید و نالد من کنون با دل شاد و بصر و سمع و دو دیده نگران باشد و اینجا نه امان باشد و مرقد چه مکان باشد و آن بچه چرا شاشد و ملت که نمی پاشد و اینجا اگرش هست فرودگاه همان جا و مکان بهر فرود آئی ناگاه پس آن بین و ملل کانطرفی ساخته شده نام منیم (!) روی آن انداخته شده بهتر از آن مهر و نه آباد که در ازمنه دور برای ممرضا شاه پدرساخته (!) شده پس تو بگو هان که چه باشد صنم و فرق فرودگاه و این مرقد و بارگاه که بوئینگ نشیند به ناگاه از آن طاق سما روی چش و چاله و یا بر نشمنگاه ..... (لطفاْ بقیه را طی دو واحد نظری در دانشگاه آزاد بخوانید !)