2008/08/29

#178

امام جمعه مشهد : در رستوراني وابسته به يک نهاد دولتي يک دفعه چراغ خاموش مي‌شود و با ايجاد فضاي ديسكو يک عده جوان دست به رقص مي‌زنند و در اين ميان يک دفعه جواني دست يک دختر را مي‌گيرد و دختر فريادش بر مي‌آيد. (ایسنا)

داداش ! اونجائی که تو رو بردن رستوران نیست ج...ده خونست !

میفرمایند اسلام نخواستیم آقا جان آن یک ذره بیبیلی ما را هم که بریدید بدهید برویم پی کارمان !

ما نیز ضمن تبریک فجایع غزه به دانشگاه اصولگرای آکسفورد در اینجا به طریقه استیمن کالر به تشریح چند صحنه از فیلم فوق میپردازیم !

صحنه اول : یک رستوران وابسته به یک نهاد دولتی

موسیقی شبهای زاینده رود برای ایجاد فضای دیسکو پخش میشود ! یکدفعه چراغها خاموش میشود ! یک صداهائی می آید که آدم یکجورهائیش میشود ! آقا میگوید آه ! خانومها جمعاً میگویند اوه ! ظاهراً چند نفر افتاده اند به جان یک نفر ! تماشاگران تند تند چسفیل میخورند ! آه ! یکی از خانمها میگوید ارکان نظام که میگویند اینجاست آه ؟! آقا میگوید نخیر اینجا هسته مرکزی نظام است اوه ! برای ارکان نظام هسته را بگیر بیا بالا اوه ! یک چیزهائی از پس یقه تماشاگران دارد میزند بیرون ولی مهم نیست بقیه فیلم را ببین آه ! یک کاسه ویاگرا در وسط صحنه نمایان میشود ! ظاهراً یکنفر هم دارد این وسط تکبیر میگوید اوه ! چی شده آه ؟! نخیر تکبیر نیست تکبیرة الاحرام است اوه ! ما نفهمیدیم اینجا مسجد است یا رستورانی وابسته به دولت آه ! بگذار ببینم ریخت این یارو چقدر آشناست اوه ! اینکه زارعی خودمان است آه ! کات آقا کات بی پدر نگیر میگم کات !
در انتها فیلمبردار برنده جایزه بهترین دوربین مخفی طلائی قم میشود ولی زارعی بدلیل اینکه اول نماز خوانده بعد نیت کرده با درجه سرهنگ دوئی به شهرک سینمائی غزالی منتقل میشود !

صحنه دوم : همان رستوران وابسته به یک نهاد دولتی دیگر

چراغها خاموش میشود و با ایجاد فضای دیسکو که علم الهدی خیلی به اینجور فضاها وارد است فیلم شروع میشود آه ! یک آقائی میگوید آه ولی یک خانمی هیچی نمیگوید اوه ! یکی از تماشاگران میگوید آقا اینجائی که در تاریکی دستت را گذاشته ای متعلق به خانم بنده است مال خانم خودت دست اون آقاست اوه ! یکی از لباسهای مجاز آقا درمی آید و آقا میگوید آن یکی لباس مبتذل منرا تو دربیاور برای اینکه آه ! در این میان یکدفعه جوانی دست یک دختر را میگیرد و دختر فریادش برمی آید اوه ! ناگهان دویست نفر از عوامل پشت صحنه به جلوی صحنه حمله میکنند و مددی را همانجور کون برهنه برمیدارند میبرند میگذارند روی میز رئیس دانشگاه آه ! کات کن آقا اوه ! حالا من چرا میگویم اوه ؟! نگیر آقا جان کات کن پدرسگ اون موبایله یا دوربین سوپر ۸ ؟!
هنوز کسی از سرنوشت هنرپیشه نقش اول زن خبر ندارد ولی یک مقام آگاه بنام حسین شریعتمداری که نخواست نامش فاش بشود میگوید دکمه های پیراهن در اسلام حکم همان صیغه نامه را دارد وقتی این باز بشود آن خودش جاری میشود بعضی وقتها هم برعکس ! مددی هم الآن دیگر استاد نیست بلکه استادیار شده دارد استادها را یاری میکند اوه !

صحنه سوم : یک رستوران دیگر وابسته به یک نهاد دولتی دیگر

این فیلم از آخر شروع میشود آه ! بی زحمت یکی اینها را جدا کند اوه ! صحنه با حرکات تکراری رفت و برگشت کمر ادامه پیدا میکند آه ! انگار که در فضای دیسکو یک عده دست به رقص زده باشند همانجوری است لاکردار اوه ! یکی از تماشاگران به یکی دیگر از تماشاگران نامحرم میگوید چسفیل خواستی دادم نگفته بودی شیر هم میخوری ! شور انقلابی عجیبی بر صحنه حاکم است آه ! از پشت صحنه صدای مرگ بر شاه می آید اوه ! آقا میگوید به صدای اسلام توجه نکن به علم اسلام توجه کن آه ! خانم فریاد میزند ولی فریادش بیشتر بخاطر یک چیز دیگری است تا یک چیزهای دیگر آه ! کلانتری ساری ازاله بکارت صادر میکند اوه ! ازاله کننده فرار میکند میرود بین انقلابیون میگوید داشتم کاخ نشین را وارد کوخ نشین میکردم آه ! انقلابیون او را رئیس کمیته میکنند اوه ! ازاله بکارت عین مهریه های سابق میماند اصلاً کی داده کی گرفته آه ! آکسفورد تکذیب میکند اوه ! رهبری تائید میکند آه ! مردم بررسی میکنند می بینند نه آه است نه اوه اوفففف ! احمدی نژاد ول میکند میرود تاجیکستان اوه !
این فیلم کات ندارد و هنوز ادامه دارد و تماشای آن خیلی هم مزه میدهد آه ! هنوز کسی مسئولیت فیلمبرداری آنرا بر عهده نگرفته لیکن برخی منابع آگاه در هالیوود میگویند همینکارها را میکنند که گلشیفته فراهانی ممنوع الخروج میشود دیگر اوه ! آه لئوناردو دی کاپریو اوه ! به نظر تو اگر منهم بروم آکسفورد از تو که رفتی تایتانیک بهتر میشود آه ؟! این سوال همچنان باقیست اوه !